مامان بمیره این روزارو نبینه

سلام پسره مامان

دلمم گرفته یه عالمه.مریضی گلم

تب داری.داری میسوزی.حالت بهم میخوره و استفراغغغغغغغ

من چیکار کنم.منم میسوزم از سوختنه تو

امیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر؟

امیر محمده من؟

قرارمون چی بود؟

تو اومدی که به زندگیم رنگ بدی.نه اینکه هرچی رنگه رو ماله خودت کنی و یهو با مریضیت سیاه کنی زندگیمو.

دلم گرفته مامان.تو مریضی و من باید مراقبت باشم اما دلم میخواد من مریض باشمو و تو مراقبم باشی.

بلند شو 

جیغ بزن

داد بزن

بزن بشکن

با اون پاهای کوچیکت بیا لگدم بزن

بیا و اون دستایه پنبه ای و سفیدتو مشت کن بزن تو سرم

بلند شو وقتی صدات میزنم با از رو ناچاری بازم جوابمو بده بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــعیه؟

اصلا باشه بیا گوشیمم میدم بهت.

.

.

.

بلند شو فبله اینکه بیشتر نشکستم.بخدا بشکنم دیگه بند نمیخوره تنم.

فقط پاشــــــــــــــــــو.

امیـــــــــــــــــــــــــــــــــــر

زندگیه مامان

امیده مامان

قرار شد همدردم بشی نه این که تو هم دردم بشی

تب داری عزیزم.دهنت داغه داغــــــــه

سینمو میزارم دهنت آتیش میگیرم

میزاری پیش مرگت شم این روزارو نبینم.امیر چشات بی حاله.نمیفهمی اون چشا تمومه دنیایه منه.دنیامو بیحال نکن.

خوب شو 

صب بردمت دکتر.دکتر خودت نبود.برات این یکی آمپول نوشت و یه کیسه دارو

ندادم بهت

الان خوابی بیدار شی میبرمت دکتر خودت.

امیر زندگیمی بخدا.من که مواظبت بودم چرا مریض شدی.بی وفاا

دلم میخواد بمیرم و بیحالیتو نبینم.

نمیتونم دیگه بنویسم

حوصله ندارم

حالم بده

بده بد

فقط 

فقط

خوب شو.

همین