شاهزاده من امیرمحمدشاهزاده من امیرمحمد، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 19 روز سن داره

بزرگ مرد کوچک

سومین روز مادر

1392/11/28 15:55
نویسنده : مامانی
441 بازدید
اشتراک گذاری

ريه هامو پر ميكنم از هواى امروز،چه هواى خوبيه،امروز آخه روز منه،چه عظمتى داره امروز كه

 تازه دو ساله ميفهم معنى اين روز رو مادر....ميدونستى بعد اومدنت وقتى مادر شدم يهو اين

همه بزرگ شدم چجورى صاحب همه چيز شدم آخه شدى تاروپودم فرشته وجودم،وقتى ميدوم

دنبالتو تو هم فرار ميكنى و ميرسى به بن بست سريع بغلت ميكنم زير گردن ظريفتو قلقلك

 ميدمو لپاتو محكم ميبوسم دوباره ميذارمت زمينو دنبالت ميكنم غرق قهقه هات ميشم از

هميشه عاشقترت ميشم،چه وجودى دارى پسر....دو ساله تو كوچولو شدى معلم من بزرگ؟هر

 روز بهم درس مادرى ميدى؟تو اين كلاس درس معلمو شاگرد،خستگى واسه شاگرد ممنوعه

هان؟اشك ممنوع،شكايت ممنوع،فقط خنده ،خنده و خنده...صداى خنده هات بايد بگذره از سقف

 خونمون برسه به فرشته هاى آسمون همونايى كه قراره وقتى،لحظه اى كه من حواسم بهت

 نيست مراقبت باشن....همونايى كه ميشن مبصر كلاست....عزيزم غرق شادى ميشيم منو

بابايى باتو...حتا گوشتو بيار:بابايى اسبت ميشه از عشق تو ،ميرى رو دوششو ميگى پيتكو

پيتكو....،قربون اون همه ظرافتت قشنگم،امروز از اون روزاست كه ميگفتم كلمه كمه جونم كه

 همه عشق دنيا ريخته تو قلبمو كلمه كمه واسه زبونم.....مرسي كه اومدى بايد به لطف مادر

بودنم محكم باشم ،محكم تر از قبل،وقتى دلم ميگيره از زمونه وقتى چشمامو يه پرده تار ميكنه

 نذارم جلوى چشمات اشكى بياد پايين كه نشكنه دل نازكت كه دل نازكی پسر!ميدونى عاشق

 اون نگاهتم كه با عشق خيره ميشى به چشمام كه ديوونه ميشم وقتى اونجورى نگاهم ميكنى

 چشم سياه من،پسر چشم سياه من،ممنونم كه اومدى كه مادر شدم كه روزم مبارك باشه

 خوب مادرم روز من و مادرم و همه مادرهاى مهربون مبارك باشه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)